تقدیم ب عشق قشنگم محمد
شب عروسیه، آخره شبه ، خیلی سر و صدا هست. میگن عروس رفته تو اتاق لباسهاشو عوض کنه هر چی منتظر شدن برنگشته، در را هم قفل کرده. داماد سروسیمه پشت در راه میره داره از نگرانی و ناراحتی دیوونه می شه. مامان بابای دختره پشت در داد میزنند: مریم ، دخترم ، در را باز کن. مریم جان سالمی ؟؟؟ آخرش داماد طاقت نمیاره با هر مصیبتی شده در رو می شکنه میرند تو. مریم ناز مامان بابا مثل یه عروسک زیبا کف اتاق خوابیده. لباس قشنگ عروسیش با خون یکی شده ، ولی رو لباش لبخنده! همه مات و مبهوت دارند به این صحنه نگاه می کنند. کنار دست مریم یه کاغذ هست، یه کاغذی که با خون یکی شده. بابای مریم میره جلو هنوزم چیزی را که میبینه باور نمی کنه، با دستایی لرزان کاغذ را بر میداره، بازش می کنه و می خونه کسی را ((دوست دارم)) که انقدر برایم کسی است که نگاهم دیگر دنبال کسی نیست... دوستت دارم بیشتر از معنای واقعی کلمه دوست داشتن! ,ولنتاینت مبارک عشق من چه قشنگه پسرا تو چند مورد خيلي جذاب ميشن : موقع دعوا سر مسايل ناموسي وقتي سر آبجيشون زور ميگن ... وقتي مامانشونو ميبوسن وقتي واسه تک دوس دخترشون خواستگار مياد و دپرس ميشن وقتي بخاطر فوتبال از کار وزندگي ميوفتن ميگه غلــط کردي بيا بغلم ببينم با دستاش صـــورتتو ميگيره ميگه ديونه تو منــــو داري من فرق دارم ... رانندمه ، سگمه ، از اینا نداریم ، تو فقط منو میشناسی ... میکنم ، ولی رسیدیم خونه با توام کار دارم ... که انتخابت میکردم کور نبودم دیدم خوشگلی ... پولشم ببر بریز تو جوب من پیگیری نمیکنم ... میری با همون دوستت منم فراموش میکنی ... خوشحال باش زندگی کن هیچ کفتاری سمتت نمیاد ... خـــ♥ـــدا را دوست دارم چقدر خوبه... وقتی با عشقت قهر میکنی و برخلاف میلت میگی: دیگه دوست ندارم.نمیخوامت. این جمله رو بشنوی: چه بخوای چه نخوای مال منی... آدمی غــــــرورش را خیلی زیاد . شاید بیشتر از تمـــــــام داشتــه هــــایــش- دوست می دارد حالا ببین اگر خودش، غـــــــرورش را بـــه خـــــاطــــر تـــــو، نادیده بگیرد ، چه قدر دوســتت دارد ! و این را بِفهــــــــــــم محمد ! من دلم میخواهد باتو به سرزمین احساسم سفرکنم برایت عاشقانه بسرایم وتو مست ازاین عشق خیره به چشمانم دستانم را بگیری و بابوسه ای شعری تازه برلبانم بسرایی من دلم میخواهد من باشم و توباشی و عشق ودیگرهیچ
یکی از لذتهای دوست داشتنیِ اینه که .. تو ماشین باشیم کنار هم.. دوست دارم تا آخر دنیا برم.. دستاشو بگیرم.. ببوسم.. آروم باشیم.. خوراکی بخوریم.. تو سر و کله ی هم بزنیم.. آهنگهای عاشقونه بخونیم.. یه نیم نگاه به جلو یه نگاه تو چشاش اگه نا امیدم که پیدات کنم ولی دل نکندم امونم بده نذار فاصله ازم دورت کنه فقط رد پاتو نشونم بده غروری ندارم بخوای بشکنی نمیسازی بامن خرابم نکن اگه عاشقم نیستی رحم کن جلو چشم دنیا جوابم نکن کجایی که این غربت لعنتی شده اون عذابی که گفتی کمه تو تصویر رویای من بعد تو یه آینده درهم و مبهمه من از آخرین قسمت سرنوشت هنوزم تورو آرزو میکنم ته این همه عشق بی منطقو تو چشمای تو جست و جو میکنم گناهم چی بوده یه حرفی بزن چی دنیاتو از من جدا میکنه نذار آرزوهام بمیرن بگو کی دستاتو از من جدا میکنه پای آرزوهای کوچیکتم نشتسم واسه این که درکم کنی تو رویام و تنها به این دلخوشم میگفتی محاله که ترکم کنی دلتنگی خیابان شلوغی است که تو در میانه اش ایستاده باشی for you اونی که واقعا دوستت داشته باشه شاید اذیتت هم بکنه.. ولی هیچ وقت عذابت نمیده.. شاید چند روزی هم حالتو نپرسه .. ولی همه حواسش پیشه توئه.. شاید باهات قهر هم بکنه .. لباـسـاي رنگي رنگي و شاـב بپوش. פـتے اگـہ شب و בیر פֿـوابیـבی، صبـפ زوב بیـבار شو. زیر باروלּ راـہ برو ! نترس از פֿـیـس شـבלּ ! صبـפـونتو ببر تو פـياط. بـقـيـہ رو هҐ صـבا بزלּ بيان. هر چنـב وقـت یـہ بار یـہ نـقـاشے بڪش ! توے פـموҐ آواز بـפֿـوלּ ! آب بازے ڪלּ ، چـہ اشڪالے בارہ ؟! بے مناـωـبت برا פֿـوבت و בيگراלּ ڪاـבو بـפֿـر! بگو اینو تو ویتریלּ گذاشتלּ براے مלּ و بـפֿـرش ! آب نبات چوبے بـפֿـور ! بـωـتنے قـیـفـے بـפֿـور ! تلـفـלּ رو برבار بـہ בوωـت قــבیمیت زنگ بزלּ برو ا سـتـפֿـرو ماسـاژ و لذت ببر ارايش كלּ و لاك بزלּ وبعـב با ي اهنگ شاـב برقـص قـبل פֿـواب ڪارهاے روزت رو مرور ڪن، هیچ وقـت פֿـوבت رو بـہ مُرבלּ نزלּ همـہ ے اینا رو گـفـتҐ و تو פֿـونـבے فقـط פֿـواـωـتҐ یـہ چیزے بهت بگҐ בوωـتҐ : هر جا وایـωـے و בچار روزمرگي بشي ، مُرבی...!!☝️ بذار زنـבگے از اینڪـہ تو زنـבـہ اے بـہ פֿـوבش ببالـہ ! براے פֿــωـتـہ شـבלּ פֿـییییییییلے زوבـہ ! بذار هركي هرچي בوω בارہ فـكر كنه... بيـפֿـيااااال.... تو شاـב باش
آﻫﺎﯼ ﺗﻮﯾﯽ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﯾﻦ ﭘﺴﺘﻮ ﻣﯿﺨﻮﻧﯽ . اتل متل خیار شور خواهانتیم ما بدجور اینم از نوع شوری برای رفع دوری خوب گوش کن عشقم مراقب شادی توام همچنان که تو پاسبان شادی منی در آرامش نخواهم بود اگر در آرامش نباشی . . . کس نمیداند در این بحر عمیق / سنگ ریزه قیمت دارد یا عقیق من همین دانم که در این روزگار / هیچ چیز ارزش ندارد جز رفیق .................................................................... صفای باطنت را دوست دارم / کلام و ظاهرت را دوست دارم تو گرچه دوری از من ای عزیزم / وفای حاضرت را دوست دارم
سلام عزیزم. دارم برات نامه می نویسم. آخرین نامه ی زندگیمو. آخه اینجا آخر خط زندگیمه. کاش منو تو لباس عروسی می دیدی. مگه نه اینکه همیشه آرزوت همین بود؟! علی جان دارم میرم. دارم میرم که بدونی تا آخرش رو حرفام ایستادم. می بینی علی بازم تونستم باهات حرف بزنم.
دیدی بهت گفتم باز هم با هم حرف می زنیم. ولی کاش منم حرفای تو را می شنیدم. دارم میرم چون قسم خوردم ، تو هم خوردی، یادته؟! گفتم یا تو یا مرگ، تو هم گفتی ، یادته؟! علی تو اینجا نیستی، من تو لباس عروسم ولی تو کجایی؟! داماد قلبم تویی، چرا کنارم نمیای؟! کاش بودی می دیدی مریمت چطوری داره لباس عروسیشو با خون رگش رنگ می کنه. کاش بودی و می دیدی مریمت تا آخرش رو حرفاش موند. علی مریمت داره میره که بهت ثابت کنه دوستت داشت. حالا که چشمام دارند سیاهی میرند، حالا که همه بدنم داره می لرزه ، همه زندگیم مثل یه سریال از جلوی چشمام میگذره. روزی که نگاهم تو نگاهت گره خورد، یادته؟! روزی که دلامون لرزید، یادته؟! روزای خوب عاشقیمون، یادته؟! نقشه های آیندمون، یادته؟! علی من یادمه، یادمه چطور بزرگترهامون، همونهایی که همه زندگیشون بودیم پا روی قلب هردومون گذاشتند. یادمه روزی که بابات از خونه پرتت کرد بیرون که اگه دوستش داری تنها برو سراغش.
یادمه روزی که بابام خوابوند زیر گوشت که دیگه حق نداری اسمشو بیاری. یادته اون روز چقدر گریه کردم، تو اشکامو پاک کردی و گفتی گریه می کنی چشمات قشنگتر می شه! می گفتی که من بخندم. علی حالا بیا ببین چشمام به اندازه کافی قشنگ شده یا بازم گریه کنم. هنوز یادمه روزی که بابات فرستادت شهر غریب که چشمات تو چشمای من نیافته ولی نمی دونست عشق تو ، تو قلب منه نه تو چشمام. روزی که بابام ما را از شهر و دیار آواره کرد چون من دل به عشقی داده بودم که دستاش خالی بود که واسه آینده ام پول نداشت ولی نمی دونست آرزوهای من تو نگاه تو بود نه تو دستات. دارم به قولم عمل می کنم. هنوزم رو حرفم هستم یا تو یا مرگ. پامو از این اتاق بزارم بیرون دیگه مال تو نیستم دیگه تو را ندارم. نمی تونم ببینم بجای دستای گرم تو ، دستای یخ زده ی غریبه ایی تو دستام باشه. همین جا تمومش می کنم. واسه مردن دیگه از بابام اجازه نمی خوام. وای علی کاش بودی می دیدی رنگ قرمز خون با رنگ سفید لباس عروس چقدر بهم میان! عزیزم دیگه نای نوشتن ندارم. دلم برات خیلی تنگ شده. می خوام ببینمت. دستم می لرزه. طرح چشمات پیشه رومه. دستمو بگیر. منم باهات میام ….
پدر مریم نامه تو دستشه ، کمرش شکست ، بالای سر جنازه ی دختر قشنگش ایستاده و گریه می کنه. سرشو بر گردوند که به جمعیت بهت زده و داغدار پشت سرش بگه چه خاکی تو سرش شده که توی چهار چوب در یه قامت آشنا می بینه. آره پدر علی بود، اونم یه نامه تو دستشه، چشماش قرمزه، صورتش با اشک یکی شده بود. نگاه دو تا پدر تو هم گره خورد نگاهی که خیلی حرفها توش بود. هر دو سکوت کردند و بهم نگاه کردند سکوتی که فریاد دردهاشون بود. پدر علی هم اومده بود نامه ی پسرشو برسونه بدست مریم اومده بود که بگه پسرش به قولش عمل کرده ولی دیر رسیده بود. حالا همه چیز تمام شده بود و کتاب عشق علی و مریم بسته شده. حالا دیگه دو تا قلب نادم و پشیمون دو پدر مونده و اشکای سرد دو مادر و یه دل داغ دیده از یه داماد نگون بخت! مابقی هر چی مونده گذر زمانه و آینده و باز هم اشتباهاتی که فرصتی واسه جبران پیدا نمی کنند…
دوستت دارم چون تو ارزش دوست داشتن را داری!
دوستت دارم چون تو نیز مرا دوست میداری!
دوستت دارم همچو طلوع خورشید در سحر گاه عشق!
دوستت دارم همچو تکه ابرهای سفیدی که در اوج آسمان آبی در حال عبورند!
دوستت دارم چون تو رو میخواهم و تو نیز مرا میخواهی!
دوستت دارم از تمام وجودم ، با احساس پر از محبت و عشق!
دوستت دارم بیشتر از آنچه تصور میکنی . . .
شب عروسی،عشقت همون پسریه که همه زندگیته همونی که همیشه نازتومیکشید
حالاکنارت واستاده ی کت شلوارخوشگل هم تنش کرده
اینقدرخوشتیپ شده ک دلت میخادتافردانگاش کنی……
باورت نمیشه داری خانوم خونش میشی….
دستتومیگیره میاد درگوشت میگه خوشگل نرقص میترسم خانوممو بدزدن…
بهش میگی تاوقتی اقای خوشتیپم اینجاس کسی جرات نمیکنه نزدیکم بشه…
وقتي عصبي پشت فرمون نشستن
وقتي بهش ميگي دپرسم
وقتي تو بغلش اشک ميريزي
-)تو جمع باید پیش من بشینی ...!
-)همکارمه ،همکلاسیمه ، دوست پسر دوستمه ، داداشیمه ،
-)تصادفی ببینم کسی مزاحمت شده جلو چشمات تیکه پارش
-)نمیخواد وقتی قرار داریم خودتو واسم بزک بوزک کنی،موقعی
-)مسئولیت مالی زندگی به عهده منه ، شما کارتو واسه تفریح خودت برو
-)گوشیت پسوورد داره ؟ هررررری به درد من نمیخوری ...
-)ما حریم شخصی نداریم ، من از همه چیت باخبرم ...
-)وقتی میگم با فلان دوستت نگرد بار دوم نمیشنوی ،
-)ساپورت بپوشی عین بند کفش گره ت میزنم بهم ...
-)دوستم خوشمزه بازی واست در اورد نمیخندی ...
-)سخته بامن بودن نه ؟ عوضش تو منطقه ی من آزادانه بچرخ
یه شیر پشتته ...
، به خاطر اينکه با هرUsername وPassword که باشم، من را Connect ميکند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه تا خودم نخواهم مرا D.C نميکند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه با يک Delete هر چي را بخواهم پاک ميکند
خـــ♥ـــدا را دوست دارم
، به خاطر اينکه اينهمه Friend براي من Add ميکند
خدا را دوست دارم ، به خاطر اينکه دلش را ميشکنم، اما او باز من را ميبخشد وShutdown ام نميکند
.... عاشقتم محمد....❤
ببینی می آیند
ببینی می روند
و تو همچنان ایستاده باشی ...
شادترین آهنگ ها، برایت پر از غم است
شلوغترین مكانها، تنهایی ات را به رُخَت می كشند
و شادترین روزها، برای تو غمگین ترین روزهاست
دلت كه گرفته باشد...
نقض میشود همه ی قانون ها
دل كجـــا... قانون كجـــا
مدتها طول میكشد تا خاك بگیرد خاطره های رنگارنگ
میگذاری تار شود این خاطره ها
اما یك خواب ِ ناغافل، گرد و خاك تمام خاطره ها را می گیرد !!
میشود مثل روز ِ اول
میشود خاطره های ناب
زخمها تازه میشود باز ...
ولی هیچ وقت راحت ازت دل نمی کنــــــــــه !!!
.
.
.
ﺁﺭﻩ
ﺑﺎ ﺧﻮﺩِﺗَﻢ ...
ﺍﺯ ﺧُﺪﺍ ﻣﯿﺨﻮﺍﻡ
ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﺁﺭﺯﻭﻫﺎﯼ ﺧﻮﺏ ﻭ ﻗﺸﻨﮕِﺖ ﺑِﺮﺳﯽ .
ﯾﻪ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺑﺰﻥ ﻓﻘﻂ ﻫﻤﯿﻦ...